نقش آموزش موسیقی بر کاهش اضطراب ریاضی دانش آموزان

تمدن شهری ما را از زندگی های درونی خویش جدا کرده است. ما باید مراقب و هوشیار باشیم وگرنه در زیر دست و پا له می شویم. ما تحت تهاجم انواع گوناگون صداها قرار داریم که بیشتر آن ها ناخوشایند است. ما نمی توانیم از سایر مردم،از تلفن و از مطالباتی که از ما انتظار می رود بگریزیم.ما به آسانی تماس خود را با سرچشمه ی تخیل از دست داده ایم یعنی چیزی که زندگی را با ارزش می سازد. زندگی هنگامی که عمدتاً روستایی و کشاورزی بود برای زن و مرد عادی باید خیلی متفاوت بوده باشد:هنگامی که سر و صدای پرندگان به جای سر و صدای ماشین گوشها را پر می کرد،هنگامی که کشاورز می توانست به مشاهده ی تغییر فصل ها بنشیند و از عبور ابرها لذت ببرد و هنگامی که کار شاق، فرساینده بود ولی تنهایی، به پرورش خیال پردازی مجال بروز میداد. [1]

گوش دادن به موسیقی و مشارکت در آن فرد را به خود بازمی گرداند. انسان ها نیازمند باز پس گرفتن آن چیزی هستند که در ساعات کار کنار گذاشته اند و نادیده گرفته می شود: ذهنیت آن ها.[1]

اگر ما فرصت کافی برای یادگیری و مشارکت در موسیقی را برای کودکانمان فراهم نکنیم آنان را از چیزی غذذی قیمت محروم کرده ایم. با روشهای اخیر برای آموزش موسیقی به کودکان ممکن است همه آن ها تبدیل به نوازندگان ماهر نشوند ولی شادمانی نواختن در ارکستر مجلسی را خواهند چشید که لذتی بالاتر از آن وجود ندارد.اجازه دهید در مورد خودم به عنوان یک مثال بگویم. از ابتدای کودکی ام موسیقی بخشی ضروری از زندگی من بوده است. اگرچه مانند یک نوازنده ی ماهر دارای استعداد نبودم ولی نواختن پیانو و ویولا برایم بسیار رضایت بخش بوده است. من خوش اقبال بودم که به مدرسه ای فرستاده شدم که در آن با موسیقی برخوردی جدی صورت می گرفت. من از مدرسه متنفر بودم ولی صرفاً به خاطر فرصت های موزیکالی که آن قدر بی نظیر بودند حضور من در مدرسه قابل تحمل میشد.[1]

از نظر من تعجب آور نیست که آموزش موسیقی تأثیر مثبتی بر تحصیل در سایر رشته ها دارد. ولی این امر عموماً توسط برنامه ریزان آموزشی و سیاستمداران مورد تصدیق قرار نمی گیرد.حدس من آن است که در آینده مطالعات نشان خواهد داد که کسانی که آنقدر خوش اقبال بوده اند که در ابتدای کودکی از آموزش موسیقی برخوردار شوند ، هنگامی که بلوغ می رسند در هر راهی که گام بگذارند از انسجام و هماهنگی بیشتری بهره مند خواهند شد و در نتیجه احتمالاً شاد تر و مؤثرتر خواهند بود.

من با گفته افلاطون موافقم که موسیقی در تلاطمات درون ما در تبدیل هر گونه ناهماهنگی به نظم و هماهنگی یاوری فرستاده ی ملکوت است.[1]

اهداف تحقیق:

هدف کلی:

بررسی نقش آموزش موسیقی بر کاهش اضطراب ریاضی دانش آموزان

اهداف فرعی:

– مقایسه میزان تأثیر گذاری ساز پیانو نسبت به سایر سازها بر کاهش اضطراب ریاضی

– بررسی تأثیر میزان آشنایی دانش آموزان با موسیقی بر کاهش اضطراب ریاضی آنان

:  سوالات تحقیق

– آیا یادگیری موسیقی موجب کاهش اضطراب ریاضی دانش آموزان می شود؟

– آیا ساز پیانو نسبت به سایر سازها تأثیر بیشتری بر کاهش اضطراب ریاضی دانش آموزان دارد؟

– آیا میزان آشنایی دانش آموزان با موسیقی بر میزان اضطراب ریاضی آن ها تأثیر دارد؟

فرضیه های تحقیق

فرضیه اصلی:

بین اضطراب ریاضی دانش آموزانی که با موسیقی آشنا می باشند و دانش آموزانی که با موسیقی آشنا نمی باشند تفاوت معنا داری وجود دارد.

فرضیه های فرعی:

–  اضطراب ریاضی دانش آموزان دبستانی که موسیقی کار می کنند  کم تر از دانش آموزانی که موسیقی کار نمی کنند.

–  اضطراب ریاضی دانش آموزان دبیرستانی که موسیقی کار می کنند کم تر از دانش آموزانی است که موسیقی کار نمی کنند .

–  اضطراب ریاضی دانش آموزان دبستانی آشنا با موسیقی که به مدت  سه سال و بیشتر است که ساز می نوازند کم تر از دانش آموزانی که زیر سه سال ساز نواخته اند.

–  اضطراب ریاضی دانش آموزان دبیرستانی آشنا با موسیقی که به مدت سه سال و بیشتر است که ساز می نوازند کم تر از دانش آموزانی است که  زیر سه سال ساز نواخته اند.

– اضطراب ریاضی دانش آموزان دبستانی که پیانو می نوازند کم تر از دانش آموزانی است که سایر سازها را می نوازند .

–  اضطراب ریاضی دانش آموزان دبیرستانی که پیانو می نوازند کم تر از دانش آموزانی که سایر سازها را می نوازند.

تاریخچه پیدایش موسیقی:

تا کنون فرهنگی که فاقد موسیقی باشد کشف نشده است. به نظر می رسد همانگونه که طراحی و نقاشی نوعاً به انسان تعلق دارد، آفرینش موسیقی نیز یکی از فعالیت های فطری بشر است. بقای نقاشی غارهای دوران دیرینه سنگی نشانه ی قدمت این نوع هنر است و برخی از این نقاشی ها رقص آدم ها را تصویر می کنند. فلوت های ساخته شده از استخوان که در این غارها کشف شده اند،نشان میدهند که آنان با نوعی موسیقی میرقصیدند. اما چون موسیقی از زمانی حفظ می شود که اختراع نظام نت نویسی ثبت مکتوب را ممکن می سازد، ما اطلاعاتی راجع به موسیقی ماقبل تاریخ نداریم. لذا ما عادت کرده ایم که طراحی و نقاشی را بخش لازم زندگی انسان اولیه بدانیم، اما کمتر مایلیم که موسیقی را نیز همینگونه تصور کنیم. معهذا موسیقی یا برخی انواع اصوات موسیقی چنان با زندگی بشر در هم آمیخته اند که احتمالاً در ماقبل تاریخ نقش مهمتری را به عهده داشته اند که نمی توان آن را مشخص کرد.[1]

 سرچشمه پیدایش موسیقی:

یکی از راه هایی که از طریق آن می توان با مسئله ی معنای موسیقی در زندگی بشر برخورد کرد بررسی سرچشمه ی پیدایش موسیقی است. امروزه موسیقی بسیار متنوع، پیشرفته، پیچیده و گسترش یافته است. اگر بتوانیم بفهمیم که چگونه آغاز شده است، شاید بهتر بتوانیم معنای ریشه ای آن را درک کنیم.[1]

درباره سرچشمه های موسیقی توافق همگانی وجود ندارد. موسیقی تنها پیوندهایی جزئی با جهان طبیعت دارد. طبیعت سرشار از صداهاست و برخی از اصوات طبیعت مانند صدای آب رونده، ممکن است لذت فراوانی به ما ببخشد. یک بررسی درباره ی  مورد پسند بودن صداها در میان مردم نیوزیلند، کانادا، جامائیکا و سوئیس نشان داد کسی نبود که صدای جویبارها، رودخانه ها و آبشارها را دوست نداشته باشد و درصد قابل ملاحظه ای از این صداها لذت می بردند. اما اصوات طبیعت به استثنای آواز پرندگان و برخی دیگر از صداها در میان حیوانات، سروصداهایی نا منظم هستند، نه الحانی دارای تداوم لازم و شدت قابل تعریف که موسیقی را تشکیل دهند و بدین ترتیب توافق همگانی در این باب موجود است که موسیقی با صداها و ریتم ها یا اوزان جهان طبیعت ارتباط اندکی دارد و از آن جا که موسیقی به طور تنگاتنگ با عواطف و احساسات انسانی پیوند دارد، نمی توان آن را تنها نظامی ناشناخته از روابط میان صداها دانست.[1]

آیا می توان موسیقی را به اصوات ساخته شده توسط سایر گونه های موجودات ربط داد؟ موسیقیایی ترین انواع چنین صداهایی آشکار در اصوات موجود در پرندگان یافت می شود. بعضی از افراد معتقدند نغمه سرایی پرندگان با بکارگیری الحان و سروصداها در آواز خوانی خود نوعی موسیقی است. آواز مرغان عملکردها و نقش های متفاوتی را دارا است. نغمه ی پرندگان با مشخص کردن محل مرغ آوازه خوان گویای مطلوب بودن قلمرو است و در عین حال به منزله ی هشدار برای رقیبان عمل می کند. پرندگان جویای جفت از مرغانی که قبلا جفت گیری کرده اند با حرارت بیشتری می خوانند و بدین ترتیب نظر داروین[1] را اثبات می کنند که آواز در اصل یک دعوت جنسی است. نغمه سرایی پرندگان عمدتاً یک فعالیت نرینه است که به تولید هورمون جنسی مردانه یعنی تستسترون بستگی دارد، هرچند که برخی انواع دوبانگ( دوئت)[2] مابین نر و ماده رخ می دهد. پرندگان ماده که معمولا آواز نمی خوانند با دادن تستسترون کافی بر همان مجموعه ی نغمه های پرنده نر تسلط پیدا می کنند. حال به پاسخ این سوال میپردازیم که آیا ممکن است موسیقی انسان از تقلید صدای پرندگان به وجود آمده باشد؟ گزاروز[3] استاد روانشناسی دانشگاه آمستردام و دوست بلا بارتوک[4] این احتمال را از دو نظر رد می کند. نخست آن که اگر موسیقی واقعا به این نحو آغاز شده بود، باید می توانستیم نمونه هایی از موسیقی مشابه نوای مرغان را در جوامع محدود اولیه برشماریم. آنچه در عوض می یابیم الگوی ریتمیک پیچیده ای است که شباهتی به موسیقی پرندگان ندارد. دوم آن که آوای پرندگان به سادگی قابل تقلید نیست. پخش آهسته نوارهای جدید نوای طیور نشان داده است که حتی از آن چه تصور میشد پیچیده ترند. تنها کافی است که به آواز یک توکا در باغ گوش داد تا دریافت که تقلید آوای او از لحاظ تکنیکی چقدر دشوار است.[1]

نظریه ی دیگر آن است که موسیقی از نواسازی نوزادان بسط می یابد. همه ی نوزادان غان و غون می کنند، حتی کور یا کر به دنیا آمده باشند. در سال اول حیات زبان بازی نوزاد شامل اصوات و چیزهایی شبیه کلمات است. در طول سال بعد کودکان به طور عادی از زیر و بم های مجزا استفاده می کنند. در حدود 2 یا 2.5سالگی اطفال توجه به آوازهای خوانده شده توسط دیگران و یادگیری آن ها را آغاز می کنند. گزاروز کاملا مطمئن است که ملودی های بلغور شده توسط اطفال در سال دوم عمرشان با ترانه هایی که از محیط برگرفته شده یا موسیقی دیگری که در معرض آن قرار داشته اند، از پیش شرطی شده است. در حقیقت اگر ملودی های بلغور شده به درون داد موسیقی از محیط وابسته باشد گفتن اینکه خود موسیقی از نواسازی نوزادان به وجود آمده غیر قابل قبول است.[1]

الن دیسانا یاکی[5] که در دانشکده ی نوین پژوهشی اجتماعی در نیویورک تدریس می کند به نحو قانع کننده ای استدلال می کند که موسیقی از تبادلات کلامی مرسوم میان مادران و نوزادان در سال اول حیات به وجود می آید. در این نوع مبادله مهمترین مؤلفه های زبان، اجزایی هستند که با حالت و بیان احساسی سروکار دارند نه انتقال اطلاعات واقعی. وزن، ریتم،زیروبمی،بلندی تن صدا و سایر متغیرها همه خاص نوعی بیان هستند که بیشتر با شعر نزدیکی دارد.نوزادان به ریتم،زیروبمی، شدت و طنین صدای مادران که همگی از اجزاء موسیقی به شمارمی روند، واکنش نشان می دهند. دیسانا یاکی در نوشتار منتشر نشده ی موسیقی به مثابه یک رفتار انسان: فرضیه ای در باب نقش و منشاء تکاملی می نویسد:

قطع نظر از اهمیتی که معنای دستوری- واژگانی در نهایت پیدا می کند، مغز بشر در وهله ی اول سازماندهی و برنامه ریزی شده است تا به ابعاد احساسی و آهنگین صدای انسان واکنش نشان دهد.[1]

گزاروز نظریه ی دیگری را درباره ی منشاء موسیقی بازگو کرد. نظریه مبتنی بر این استنباط است که صدای آوازی از صدای محاوره ای قدرت انتقال بیشتری دارد. گزاروز این فرض را مطرح میکند که انسان اولیه هنگامی که می خواست با همگنان خود در فاصله ی دور ارتباط برقرار کند دریافت که برای برقراری ارتباط، صدای آوازی از آوای محاوره ای بسیار مؤثرتر است.[1]

درست است که اصوات موزیکال یا موسیقیایی توسط اقوام ابتدایی برای ارتباط از راه دور به کار می رفته اند و ابزارهای موسیقی بادی با قدرت انتقال قابل ملاحظه به این منظور اختراع شدند.گفته می شود که سرخ پوست های آمازونی مورا با زبان موزیکال خاصی که توسط یک فلوت سه سوراخه نواخته می شود از فراز رودخانه های بزرگ با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. علامت دادن توسط طبل ها و شاخ های حیوانات به طور گسترده در آفریقا و سایر نواحی به کار می رود. با این وجود ارتباط توسط اصوات موسیقی به خودی خود موسیقی محسوب نمی شود و هیچ دلیل صریحی وجود ندارد که چنین علائمی تبدیل به موسیقی شده اند.[1]

ژان ژاک روسو[6] که نه تنها یک نظریه پرداز اجتماعی انقلابی بلکه آهنگسازی ماهر نیز بود استدلال می کند که اصوات موسیقی گفتار را آن چنان که ما می شناسیم همراهی می کرده و یا بر آن مقدم بوده اند.[1]

جان بلینگ[7] مدعی است که آواز خواندن و رقصیدن بر ظهور تبادل کلامی تقدم داشته اند. او در کتاب نگاه عرف و عقل به موسیقی[8] می نویسد:

شواهدی وجود دارد که چند هزار سال پیش از ظهور انسان هوموساپینس[9] که واجد قابلیت سخن گفتن به نحوی که ما می شناسیم بود، گونه های اولیه ی انسانی قادر به رقصیدن و آواز خواندن بودند.[1]

اگر آراء ویکو،روسو و بلینگ را با هم در نظر داشته باشیم می توانیم دریابیم که زبان و موسیقی در اصل پیوند نزدیک تری داشته اند و این تصوری با معناست که موسیقی از یک نیاز احساسی درونی برای برقراری ارتباط با سایر انسان ها به وجود آمده که بر نیاز انتقال اطلاعات عینی یا تبادل افکار مقدم بوده است.[1]

شاید سرچشمه های موسیقی در تیرگی ها ناپدید شده باشند ولی به نظر می رسد از همان ابتدا در تعامل اجتماعی نقش مهمی را ایفا کرده است. موسیقی مراسم مذهبی و غیر آن را همراهی می کند. برخی از مردم شناسان بر این باورند که موسیقی آوازی ممکن است به عنوان طریقه ی خاصی از برقراری ارتباط با قوای ماوراءالطبیعه آغاز شده باشد، شیوه ای که با گفتار معمولی مشترکات بسیاری داشت اما متمایز نیز بود.[4]

ادوارد.ویلسون[10] زیست شناس اجتماعی هاروارد در کتاب زیست شناسی اجتماعی می نویسد که در فرهنگ بدوی:آواز خواندن و رقصیدن در خدمت جمع آوردن گروه ها به یکدیگر، هدایت احساسات مردم و آماده کردن آنان برای فعالیت مشترک قرار دارد.[1]

یکی از فعالیت های مشترکی که اصوات حاصله از آلات موسیقی می تواند به آماده کردن افراد برای آن کمک کند، جنگ است.حمله به دشمنان اغلب با دمیدن در بوق ها و شیپور ها آغاز می شود که هم ستیزه جویی مهاجمان را بر می انگیزد و هم گمان می رود که موجب وحشت در دشمنان شود.[1]

هرگز میسر نخواهد شد که مبادی موسیقی بشر را با قطعیت مشخص کنیم، اما محتمل به نظر می رسد که موسیقی از تبادلات عروضی میان مادر و نوزاد به وجود آمده باشد که پیوند میان آنان را می پروراند. و از اینجا به شکلی از ارتباط در میان انسان های بالغ بدل می شود. همچنان که ظرفیت گفتار و تفکر مفهومی گسترش می یابد، موسیقی به عنوان شیوه ای برای انتقال اطلاعات نفوذ کمتری پیدا می کند اما به مثابه ی راهی برای انتقال احساسات و تحکیم پیوند میان افراد، به خصوص در موقعیت های گروهی اهمیت خود را حفظ می کند. امروزه ما آن قدر به تأمل در پاسخ فرد به موسیقی خو کرده ایم که در معرض فراموش کردن آن قرار گرفته ایم که موسیقی در قسمت اعظم تاریخ خود عمدتاً فعالیتی جمعی بوده است. موسیقی با تأمین مقاصد گروهی آغاز شد که آئین های مذهبی و جنگ ها دو نمونه از آن محسوب می شوند. استفاده از موسیقی به عنوان همراهی کننده ی فعالیت های جمعی و ملازم مراسم اجتماعی و موقعیت های عمومی تداوم یافته است. ما در این گونه کارکردهای موسیقی با جوامع اولیه شریک هستیم.[1]

موسیقی آرامش بخش در ایران باستان با ظهور دین زرتشت آغاز شد. کتاب اوستا و اشعار آهنگین گات ها الهام بخش موسیقی دانان برای تصنیف آوازها و ملودی ها همچنین تشکیل مراسم و آئین های موسیقیایی بوده است. در واقع موسیقی در تاریخ ایران با مضامین دینی آرامش بخش همراه بوده است.[2] 

شیوه اجرای پژوهش:

برای گردآوری داده ها به مدارس منتخب(یک مدرسه ابتدایی دخترانه، یک دبیرستان دخترانه، یک مدرسه ابتدایی پسرانه و یک دبیرستان پسرانه که همگی در منطقه 8 تهران واقع بودند) مراجعه کرده و از هر مدرسه دو کلاس به تصادف انتخاب شدند. پرسشنامه ی متناسب با گروه سنی هر رده در اختیار دانش آموزان کلاس ها قرار گرفت. پرسشنامه بین دانش آموزانی از کلاس توزیع شد که با موسیقی آشنا نبودند و سازی نمیزدند. توضیح مختصری در مورد هدف پژوهش، سوالات پرسشنامه، تعداد سوالات، زمان لازم برای پاسخ دادن و نحوه پاسخگویی ارائه شد.از دانش آموزان درخواست شد به همه سؤال ها با صداقت کامل پاسخ دهند و برای هر سؤال تنها یک پاسخ انتخاب کنند و به آن ها اطمینان داده شد که پاسخ هایشان محرمانه خواهد ماند. سپس پرسشنامه ها یک جا به شرکت کنندگان ارائه و پس از اتمام نیز پرسشنامه ها یک جا جمع آوری شد. طول مدت اجرا حدود 30 دقیقه برای هر کلاس بود.

برای توزیع پرسشنامه اضطراب ریاضی بین دانش آموزان آشنا با موسیقی به دو آموزشگاه موسیقی واقع در منطقه 8 تهران مراجعه شد.در ابتدای پرسشنامه این گروه دوسؤال بدین صورت نیز وجود داشت که از آن ها درخواست شد علاوه بر سؤالات پرسشنامه به این دو سؤال نیز پاسخ دهند. 1- چه سازی می نوازید؟  2- چند سال است که موسیقی کار می کنید؟ در آموزشگاه موسیقی نیز پرسشنامه ها بین دانش آموزان سوم ابتدایی و دوم دبیرستان توزیع شد. توضیحات و درخواست های مطرح شده با گروه اول در اختیار این دانش آموزان نیز قرار گرفت.

روش تجزیه و تحلیل داده ها:

برای رسیدن به اهداف این پایان نامه همزمان از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد به طوری که در بخش آمار توصیفی مقادیر فراوانی های مورد نظر، میانگین  و انحراف معیار و نمای  متغیر های تحقیق محاسبه شد و در بخش آمار استنباطی نیز با استفاده از آزمون های آماری مناسب به بررسی صحت فرضیه های انجام شد.spssمطرح شده پرداختیم که این کار با استفاده از نرم افزار آماری 

نتیجه گیری:

  به منظور بررسی تأثیر آموزش موسیقی بر کاهش اضطراب ریاضی دانش آموزان، ابتدا از بین مناطق 22 گانه شهر تهران منطقه 8 به تصادف انتخاب شد. دانش آموزان در دو مقطع سوم ابتدایی و دوم دبیرستان به عنوان نمونه انتخاب شدند. از بین دانش آموزان در دو مقطع دانش آموزان آشنا با موسیقی و ناآشنا با موسیقی انتخاب و پرسشنامه در اختیار آن ها قرار گرفت و پس از جمع آوری پرسشنامه ها پاسخ ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

  فرض اصلی پژوهش حاضر تأثیر آموزش موسیقی بر کاهش اضطراب ریاضی دانش آموزان می باشد. تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده حاکی از آن است که بین اضطراب ریاضی دانش آموزان آشنا با موسیقی با دانش آموزانی که سازی نمی نوازند تفاوت معناداری وجود دارد و دانش آموزانی که موسیقی کار می کنند اضطراب ریاضی کمتری نسبت به دانش آموزانی که موسیقی کار نمی کنند دارند.

  فرضیه دیگری که مطرح شد تأثیر میزان آشنایی دانش آموزان با موسیقی بر کاهش اضطراب ریاضی آن ها بود.

بدین منظور دانش آموزان آشنا با موسیقی در هر دو مقطع ابتدایی و دبیرستان به دو گروه تقسیم شدند. دانش آموزانی که کم تر سه سال موسیقی کار کرده اند و دانش آموزانی که سه سال و بیشتر است که موسیقی کار می کنند. تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده نشان داد میزان آشنایی دانش آموزان دبستانی با موسیقی بر کاهش اضطراب ریاضی آن ها تأثیری نداشته است. بدین ترتیب این فرضیه رد شد. اما میزان آشنایی دانش آموزان دبیرستانی با موسیقی بر اضطراب ریاضی آن ها تأثیر گذاشته است و اضطراب ریاضی دانش آموزانی که بیشتر از سه سال موسیقی کار کرده اند کم تر از افرادی می باشد که است که کم تر از سه سال موسیقی کار کرده اند.

  از دیگر فرضیه های مطرح شده تأثیر ساز پیانو نسبت به سایر سازها بر کاهش اضطراب ریاضی دانش آموزان بود. این جداسازی بین سازها به دلیل دو خطی بودن نت ساز پیانو و یک خطی بودن نت در سایر سازها انجام شد. نوازندگانی که پیانو می نوازند از خط بالا نت دست راست و از خط پایین نت دست چپ را می خوانند. هردو دست ریتم هایی ظریف،حساس و جدا از یکدیگر را می نوازند که این نت ها و ریتم ها باید به خوبی با هم ادغام شوند، هنگام نواختن پیانو نوازنده نیاز به استفاده از هر 10 انگشت خود را دارد که سایر سازها اینگونه نمی باشند، نوازنده پیانو باید به خوبی از قدرت لامسه خود برای تعیین مقدار نیروی لازم جهت فشردن کلیدهای پیانو توسط انگشتان دست و پدال توسط پاها استفاده کند، همچنین نیاز به استفاده از هردو پای خود برای پدال گیری دارد به همین دلیل فعالیت مغزی این افراد هنگام نواختن ساز بسیار بالاست.[51]

تحقیقات نشان می دهد نواختن پیانو برای انسان بسیار مفید است. هماهنگی ذهنی و فیزیکی در نواختن پیانو می تواند تأثیر مثبتی بر روی توانایی های جسمی و ذهنی فرد داشته باشد.دروس پیانو نسبت به دروس کامپیوتر بسیار سودمندتر هستند و می توانند مهارت های استدلالی مورد نیاز در کودکان برای یادگیری علوم و ریاضیات را بهبود بخشند. فعالیت مغز افرادی که پیانو می نوازند هنگام انجام فعالیت های فکری نظیر شطرنج، علوم،  افرادی که به مدت 9 ماه دروس پیانو را فراگرفته IQریاضیات و مهندسی 34% بیشتر از افراد عادی است.میزان باشند 3 درجه ارتقا می یابد.میزان مهارت های استدلال زمانی-فضایی کودکان پیش دبستانی که به مدت 6 ماه دروس پیانو را گذرانده اند به میزان قابل توجهی پیشرفت داشته است. دروس پیانو موجب بهبود مهارت تفکر انتزاعی در کودکان می شود. کودکانی که به مدت 3 سال دروس پیانو را فراگرفته باشند از اعتماد به نفس بیشتری نسبت به افراد عادی برخوردارند. نواختن پیانو بیش از سایر فعالیت های هنری موجب کاهش استرس   را افزایش دهد، قدرت تمرکز و توجهIQمی شود.نواختن پیانو کودکان را هوشمندتر می کند چراکه می تواند:   را افزایش دهد، موجب بهبود احساس توازن و آرامش شود، قدرت شناسایی الگوها را ارتقا دهد، سازماندهی فضایی و سه بعدی را بهبود دهد، توانایی شناخت را تقویت کند، هوش شفاهی و نقش مدیریتی را بهبود دهد، مهارت های کنترل حرکتی را تصحیح کند. همچنین بزرگسالانی که پیانو می نوازند کم تر دچار استرس، اضطراب، افسردگی و تنهایی می شوند.نواختن پیانو مغز را به روش هایی که بازی ها،وسایل مکانیکی،سازها و ابزار دیگر قادر به انجام آن نیستند، فعال و به کار می اندازد. همچنین ورزش روزانه ای کامل برای مغز محسوب می شود.[51]

  نتایج داده های به دست آمده نشان داد میزان اضطراب ریاضی دانش آموزانی که پیانو می نوازند از دانش آموزانی که سایر سازها را می نوازند کم تر است و بدین ترتیب این فرضیه نیز اثبات شد

     منابع           

1.استور،آنتونی.موسیقی و ذهن،ترجمه غلامحسین معتمدی.نشر مرکز. 

2.اشمیت پترز،ژاکلین.موسیقی درمانی ترجمه دکتر علی زاده محمدی.


1.Darwin

دوئت قطعه آوازی یا سازی با دو اجرا کننده  Duet .2

3. Gzarvz

آهنگ ساز مجار و نوازنده ی چیره دست پیانو  (1881-1945)  Bela Bartok .4

1.Ellen Dysana Yaky

1.Jean – Jacques Rousseau

2. John Bling

3.A common sense view of all music

کهن ترین فسیل های هوموساپنیس که در کشور اتیوپی یافت شده اند و امو یک و امو دو نام دارند نزدیک به 195 هزار سال برآورد شده. Homosapiens.4

1. Edward. O . Wilson

مقالات و نشریه‌های مجموعه مدارس سلام

شروع سال تحصیلی 1402-1401

شروع سال تحصیلی جدید

برگزاری دومین جلسه شورا دبیران

باحضور مدیریت و کادر اجرایی و آموزش مدرسه
جهت دریافت اطلاعیه ها و اخبار مجموعه مدارس سلام شماره تماس یا ایمیل تان را وارد کنید